3) make (sth) درست کردن i ll make the tea. من چای - TopicsExpress



          

3) make (sth) درست کردن i ll make the tea. من چای را درست میکنم . she ll make lunch today. امروز او ناهار درست میکند . a) shall i make some coffee? " قهوه درست کنم ( قهوه میل دارید؟ )" b) that s good idea. عقیده خوبی است ( موافقم )." can you make a cake ? می توانی یک کیک درست کنی ؟ we made it ourselves. ما خودمان آنرا درست کردیم . توضیح : فعل "fix" نیز می تواند در بعضی جملات همین معنی را داشته باشد. can you fix me a sandwich? می توانی یک ساندویچ برایم درست کنی ؟ توضیح : در این قسمت به مواردی از کاربرد فعل "make " همراه با افعال و کلمات مختلف اشاره می کنیم 4 to make frienda )with دوست شدن ( دوست پیدا کردن ) during our trip .my father made friends with almost everyone on the bus. در طی سفرمان . پدرم تقریبا با همه در اتوبوس دوست شد . ( با خیلیها دوست شد.) he made a lot of friends in his new school. او در مدرسه جدیدش با افراد زیادی دوست شد. she makes friends with everyone she meets.او با هر کسی که ملاقات میکند دوست میشود. 5) to make a deal ) with) lets make a deal. بیا معامله کنیم . i ll make a deal with you. با تو معامله ای میکنم .
Posted on: Mon, 01 Jul 2013 10:26:19 +0000

Trending Topics



Recently Viewed Topics




© 2015