انگيزه اصلاح انتخابات رياست جمهورى - TopicsExpress



          

انگيزه اصلاح انتخابات رياست جمهورى سال 1900 به مردم آمريکا اين فرصت را داد تا بر دولت مک کينلى بويژه در مورد خط مش هاى خارجى او، داورى کنند. جمهورى خواهان در جلسه شان در فيلا د لفيا ، با شادى و سرور فراوان از نتايچ جنگ با اسپانيا، استقرار مجدد موفقيت و کاميابى در کشور و کوشش جهت دست يابى به بازارهاى جديد از طريق خط مش درهاى باز اظهار رضايت نمودند. انتخاب مک کينلى يک امر مسلم بود. ولى رئيس جمهور مدت زيادى زنده نماند تا از پيروزى خود لذت برد. در ماه سپتامبر 1901 در حاليکه او مشغول بازديد از يک نمايشگاه ، در شهر بوفالو ، نيويورک بود به جان او سوء قصد شد و جان سپرد ( او سومين رئيس جمهورى بود که پس از جنگ هاى داخلى به جانش سوء قصد شده و کشته شده بود.) تئودور روزولت، معاون مک کينلى ، پست رياست جمهورى را به عهده گرفت. جلوس روزولت به اين مقام در امور داخلى و خارجى ، با عصر جديدى در حيات سياسى آمريکا منطبق گشت. قاره از جمعيت پر و مرزها کم کم ناپديد مى شدند. يک جمهورى کوچک در حال تقلاى سابق به قدرتى جهانى تبديل شده بود. بنيادهاى سياسى مملکت در خور تحولات جنگ هاى داخلى و خارجى ، فراز و نشيب هاى پيروزى و کساد گشته بود. پيشرفت هاى هنگفتى در زمينه هاى کشاورزى و صنعتى پديد آمده بود. آموزش و پرورش عمومى رايگان تا حد زيادى به جريان افتاده بود و مطبوعات آزاد در همه جا پخش بود. آرمان آزادى مذهب بر جاى خود ماند. تاثير داد و ستد هاى عظيم از هر زمان ديگرى بيشتر حس مى شد و دولت هاى محلى و منطقه اى اغلب در دست هاى سياست مداران فاسد اداره مى شد. در پاسخ به زياده روی های کاپيتاليسم و فساد سياسى قرن 19 ، يک حرکت اصلاح طلبانه اى به نام " ترقى خواه" بر پا شد که ويژگى خاصى به افکار و سياست آمريکا ، از تقريبأ 1890 تا ورود آمريکا به جنگ جهانى اول در سال 1917 ، بخشيد. ترقى خواهى بيشتربعنوان جهادى عليه سوء استفاده روساى سياسى محلى و مقامات فاسد قلمداد مى شد. آرمانهاى اين نهضت ، دموکراسى بيشتر، عدالت اجتماعى ، دولت درستکار، تنظيم موثرتر داد و ستد و تعهدى احيا شده در جهت خدمت به مردم بود. بطور کلى ، آنها بر اين عقيده بودند که گسترش حوزه قلمرو دولت ، پيشرفت جامعه آمريکا و رفاه شهر وندان آن را تضمين مى کند. تقريبأ تمامى شخصيت هاى برجسته عصر، چه در صحنه سياست ، فلسفه ، ادبيات و علوم ، لااقل به نحوى با نهضت بازسازى متصل بودند. سالهاى 1902 تا 1908 نشانگر دوره اى از بزرگترين فعاليت هاى بازسازى بود که در آن نويسندگان، روزنامه نگاران، به شدت بر عليه اصول و کاربردهاى به ارث رسيده از جمهورى قرن 18 که غير کا فى براى يک کشور قرن بيستم بود ، به ضديت پرداختند. سالها قبل در سال 1873 ، نويسنده مشهور مارک تواين، جامعه آمريکا را با نگاه موشکافانه بحرانى درکتاب عصر گيلدد( تذهيب) (The Gilded Age) تشريح کرد. مقالات برنده و قاطع در رابطه با شرکتهای اعتباری ، شرکت هاى بزرگ مالى ، غذاهاى ناسالم و کاربرد هاى سوء استفاده گرانه خطوط آهن به جرايد روزانه و در مجلات ماهيانه محبوبى همچون مک کلور ( McClure)و کولير ( Collier) راه يافت. نويسنده هايشان همچون روزنامه نگار آيدا مى تاربل ( Ida May Tarbell) نهضتى عليه ائتلافيه استاندارد نفت (Standard Oil Trust) برپا کرد بنام " افشاگرکثافت کاريها " مشهور شد. در داستان پر احساس خود، جنگل ( The Jungle)، آپتون سينکلر ( Upton Sinclair) شرايط غير بهداشتى در کارخانجات بسته بندى گوشت شيکاگو و کنترل ائتلافيه گوشت بر ذخاير گوشت کشور را بر ملا ساخت . تئودور دريسر ( Theodore Dreiser )در جريده فايننسير ( Financier ) و تايتان ( The Titan ) براى افراد عامى ماشينيزه شدن صنايع بزرگ را آسان ساخت. رساله پيت ( The Pit)- نوشته فرانک نوريس ( Frank Norris) - با فاش نمودن اينکه چگونه بازار حبوبات د رشيکاگو دستکارى شده بود، مردم را به اعتراض ترغيب نمود. نوشته " ننگ شهرها " از لينکن استفنز ( Lincoln Steffens) ، فسادهاى سياسى را آشکار ساخت. اين " اد بيات فاش گونه " اثرى حياتى در طغيان مردم داشت. تاثير شديد " نويسندگان مصالحه ناپذير و مردم بيدار شده، رهبران سياسى را بر آن داشت تا قدمهاى عملى ترى براى بهبود اوضاع بردارند. بسيارى از ايالات قوانين جهت بهبود شرايط کار و زندگى وضع نمودند. با اصرار منقدين اجتماعى بزرگى چون جين آدامز، قوانين کار کودکان ، تحکيم شده و قوانين جديدى وضع ، حداقل قانونى سن کار افزايش يافته ، ساعات کار کاهش ، ساعات کار شب محدود و شرکت در مدارس لازم اعلام شد. اصلا حات روزولت تا اوايل قرن بيستم، بيشتر شهرهاى بزرگ و بيش از نيمى از ايالات، مردم 8 ساعت در روز کار مى کردند. قوانين غرامت کار که کارفرما را قانونأ مسئول جراحات و حوادث ناشى از کار در رابطه با کارمندان مى نمود به همان اندازه مورد توجه قرار گرفت. قوانين درآمد نوينى وضع شد که از طريق ماليات ارث، درآمد و ملک يا درآمد شرکت ها بار دولت را روى دوش طبقه اى که امکانات بهترى دارند ميگذاشت. براى بسيارى از اشخاص همچون پرزيد نت روزولت و رهبران پيشرو در کنگره همچون سناتور رابرت لافولت ( Robert LaFollette )از ويسکانسين، بيشتر مشکلاتى را که اصلاح طلبان در صدد حل آن بودند اگر در قياس ملى بررسى مى شد بهتر قابل حل بود . روزولت ، که تا حد عميقى علاقه به اصلاحات داشت و مصمم بود تا به مردم آنچه را که خود " معامله منصفانه" مى ناميد ، بدهد، بنيانگزار خط مشى نظارت بيشتر دولت بر اجراى قوى تر قوانين آنتى تراست (Anti-trust) شد. بعدها ، تمديد چنين خط مشى ای در رابطه با خطوط آهن منجر به تدوين لوايح نظارتى بزرگى شد. يکى از اين لوايح ، نرخ انتشار يافته را استاندارد قانونى شناخته و رساننده هاى کالا را به اندازه خود خطوط آهن جهت تخفيف مسئول ميدانست. شخصيت بارز روزولت و فعاليت هاى " ضد تراستى " او ذهن افراد عادى را بخود جلب کرد و تائيداقدامات ترقى خواهانه او به احزاب گوناگون رسيد. بعلاوه کاميابى فراوان کشور در اين برهه از زمان مردم را بر آن داشت تا احساس رضايت نسبت به حزبى که دولت را مى چرخاند کنند. پيروزى او در سال 1904 تضمين شده بود. روزولت، با پيروزى سراسرى خود ، قطعيت و عزمى تازه را به جهت اصلاح طلبى آغاز کرد. در اولين نطق سالا نه خود به کنگره پس از انتخاب مجدد خود ، او خواهان برداشتن قدم هاى استوارترى در زميه تنظيم قواعد مربوط به خطوط آهن شد و در جوئن سال 1906 ، کنگره قانون هيپورن ( Hepburn Act) را از مجلس گذراند . اين لايحه به کميسيون بازرگانى بين ايالتى اختيارى واقعى در زمينه تثبيت نرخ ها داده ، حوزه قيموميت کميسيون را گسترش ، و خطوط آهن را مجبور ساخت تا که از منافع وابسته خود در خطوط کشتى هاى بخار و شرکت هاى ذغال سنگ صرف نظر نمايند. اقدام ديگر کنگره، اصل کنترل دولت را چندين جلوتر برد. قانون " اغذ يه خالص " سال 1906، استفاده از هر گونه " داروى زيان آور ، شيميائى و يا ماده محافظ غذا " را در تهيه دارو و غذا ممنوع اعلام کرد. اين قانون بزودى توسط يک لا يحه ديگر که بازرسى دولت را از تمامى ارگان هاى فروش گوشت در داد و ستد بين ايالتى ملزوم مى ساخت، پشتيبانى شد. در عين حال ، کنگره ، وزارت تازه بازرگانى و کار که بخشى از کابينه رياست جمهورى محسوب مى شد را تاسيس نمود. يکى از ادارات اين وزارت خانه که مسئول تحقيق گرد همايى شرکت هاى بزرگ بود، در سال 1907 کشف نمود که کمپانى شکر آمريکا سر دولت را در عوارض وارداتى کلاه گذاشته است. حکم هاى قانونى ناشى از آن بيش از 4 ميليون دلار برگردانده و برخى از مقامات کمپانى استاندارد اويل اينديانا را به جرم دريافت تخفيف هاى پنهانى بر محمولات در شيکاگو و خط آهن آلتون متهم شناخت. جريمه اعمال شده دراين مورد، 29 ميليون و 240 هزار دلار بر1462 قرار داد گوناگون، روحيه آن دوره را منعکس مى سازد. حفظ منابع طبيعى کشور ، پايان استخراج بى فايده مواد خام و احياى اراضى دورافتاده از جمله دست آوردهاى دوران رياست جمهورى روزولت بود. رئيس جمهور در اولين پيام ساليانه خود به کنگره خواهان برنامه هاى وسيع و دراز مدت در جهت حفظ منابع طبيعى ، احياء اراضى و آبيارى در اوايل سال 1901 شد. در حاليکه روساى جمهور پيشين 18.800.000 هکتار جنگل جهت پارک و مناطق طبيعى اختصاص داده بودند، روزولت اين مساحت را به 000, 200, 59 هکتار افزايش داده و کوشش هاى سيستماتيکى را جهت جلوگيرى از حريق جنگل ها و ادامه درختکارى برداشت. تافت (TAFT) و ويلسون( WILSON) محبوبيت روزولت با نزديک شدن مبارزات انتخاباتى 1908 به اوج خود رسيد ولى روزولت هيج تمايلى به شکستن سنت که بر اساس آن هيچ رئيس جمهورى بيشتر از 2 دور در کاخ سفيد نمى ماند را نداشت. در عوض، او به حمايت از ويليام هوارد تافت بر خاست که انتخابات را پيروز شد و در صدد ادامه راه روزولت درزمينه اصلاحات برآمد. تافت که قبلأ يک قاضى ، فرماندار فيليپين و سر پرست کانال پاناما بود به پيشرفت هايى نيز نائل آمد ، او به تعقيب قانونى ائتلافيه شرکتهای اعتباری ادامه داده و به قدرت کميسيون بازرگانى بين ايالتى افزود و يک بانک پس انداز پستى تاسيس و يک سيستم پست محمولات را داير کرد. او همچنين خدمات مدنى را بسط داده و دو تبصره به قانون اساسى اضافه نمود. شانزدهمين تبصره، قانون ماليات بر در آمد فدرال بود و هفدهمين تبصره که در سال 1913 بتصويب رسيد، انتخاب مستقيم سناتورهاى مجلس را به مردم واگذار نمود که تا پيش از اين توسط سيستمى اداره مى شد که اين سناتورها توسط قانونگذاران ايالتى منصوب مى شدند. در نقطه مقابل اين دست آوردها ، پذيرش تعرفه اى با برنامه هاى حفاظتى بود که نظر ليبرال ها با آن بشدت مخالف بود؛ دوم مخالفت او با پذيرش ايالت آريزونا بدليل قانون اساسى ليبرال آن به يونيون بود ؛ مورد سوم اتکاى زياد او به جناح محافظه کار حزب خود بود. تا سال 1910 ، حزب تافت به دو دسته تقسيم شده بود و آراى بسيار زيادى باعث برگرداندن کنترل کنگره به دمکرات ها شد. دو سال بعد ، وودرو ويلسون ، دمکرات و فرماندار ايالت نيوجرسى بر عليه تافت به مبارزه برخاست. تافت که کانديداى جمهورى خواهان بود بر عليه روزولت که ، نامزدى او توسط کنوانسيون جمهورى خواهان رد شده بود، حزب سومى بنام ترقى خواهان ( Progressive) تشکيل داد. ويلسون هر دو رقيب خود را شکست داد. تحت رهبرى او، کنگره جديد يکى از قابل توجه ترين برنامه هاى قانونگذارى تاريخ آمريکا را وضع کرد. اولين کاراو تجديد قانون تعرفه بود. ويلسون اظهار داشت " قوانين تعرفه بايد عوض شود و ما بايد هر چيزى را که حتى نشانه اى از برترى و ارجحيت طلبى درآن ديده مى شود نابود کنيم." تعرفه آندروود (Underwood) که در 3 اکتبر 1913 به امضا رسيد، کاهش بنيادى قيمتها ، مواد خام وارداتى، مواد غذايى ، پنبه، کالاهاى پشمى، آهن و فولا د راباعث شد و همچنين حق گمرکى بيش از يکصد قلم ديگر رااز ميان برداشت. با اينکه اين قانون بسيارى جنبه هاى محتاطانه ديگر داشت ولى کوششى خالصانه د رپايين آوردن هزينه زندگى داشت. دومين دستور کار در برنامه دمکراتها ، تجديد سازمان بنيادى و عقب افتاده سيستم ارزى و بانکى انعطاف ناپذير بود. ويلسون ميگفت: " کنترل بايد مردمى باشد نه خصوصى و مى بايست در خود دولت سرمايه گذارى شود، تا اينکه بانکها بتوانند ابزار ( نه ارباب ) سرمايه گذارى وابتکارافراد وداد وستدها باشند." قانون خزانه فدرال(Federal Reserve Act) که در روز 23 دسامبر 1913 بتصويب رسيد يکى از عظيم ترين دست آوردهاى پرزيدنت ويلسون بود. اين قانون بر سيستم بانکى موجود سازمانى را قرار داد که کشور را به 12 بخش تقسيم مى کرد که در هر کدام يک بانک خزانه وفدرال بود و همگى تحت نظارت سرپرستى خزانه فدرال (Federal Reserve Bank) کار مى کردند. اين بانکها بعنوان خزانه هايى براى ذخيره ارزى بانکهايى بودند که به سيستم ملحق مى شدند. تا پيش از اين قانون، دولت آمريکا ، کنترل ذخيره هاى پول را تا حد زيادى به بانک هاى خصوصى غير نظارت شده واگذار کرده بود. با اينکه واسطه رسمى بورس سکه هاى طلا بود ، بيشتر وام ها و اوراق پرداختى توسط پول بانکها که پشتوانه آن طلا بود دست به دست مى شد. مشکل اين سيستم اين بود که بانکها به اين وسوسه مى افتادند تا به ماوراى حد ذخيره پولى خود برسند که اين خود باعث دلواپسى فراوانى شد که در طول آن کسانى که پولى واريز کرده بودند هجوم برده تا پول خود را به سکه تبديل کنند. با تصويب اين قانون ، انعطاف بيشترى در رابطه با عرضه پول حاصل شد و قدم هايى در راه انتشار اوراق ذخيره فدرال جهت رسيدگى به تقاضاهاى کسبه برداشته شد. قدم مهم بعدى نظارت بر ائتلافيه های اعتباری و بازرسى سوء استفاده هاى شرکت ها بود. کنگره به کميسيون بازرگانى فدرال(Federal Trade Commission) اين حق را داد تا دستورات و احکام لا زمه را جهت جلوگيرى و ممنوع ساختن " روشهاى نابرابر رقابت " در رابطه با بازرگانى بين ايالات ، صادر کند. قانون دوم بنام قانون ضد تراست کليتون (Clayton Antitrust Act) بسيارى از عملکردهاى شرکت ها را که تا بحال از محکوميت هاى ويژه شامل مديريت هاى ارتباطى ، تبعيض قائل شدن در قيمت ها در بين خريداران، استفاده از دستوردادگاه در منازعات کارى و ما لکيت يک شرکت از بورس در سرمايه گذاريهاى مشابه ، فرار کرده بودند، ممنوع ساخت. زارعين و ديگر کارگران نيز فراموش نشده بودند. قانون وام فدرال ، اعتبار را با نرخ برگشتى پائين براى زارعين ممکن ساخت. قانون سيمن (Seaman) در سال 1915 ، اوضاع زندگى و کارى را در کشتى ها بهبود بخشيد. قانون غرامت کارى فدرا ل (Federal Workingman Compensation) در1916 ، وجهى را به کارمندان غير نظامى که در سر کار نقص عضو پيدا کرده اند معين ساخت. قانون آدامسون در همان سال ، 8 ساعت کار در روز را براى کارمندان راه آهن ، معين ساخت. پرونده کارهاى دوره رياست جمهورى ويلسون باعث شد که جايى مستحکم در تاريخ آمريکا ، بعنوا ن يکى از پيشگامان اصلاح طلبى سياسى براى خود ثبت کند. با اين حال شهرت او در داخل بزودى بعنوان رئيس جمهور زمان جنگ که کشور را به پيروزى رساند ولى نتوانست پشتيبانى مردم را براى صلحى که بدنبال آن آمد حفظ کند، تيره شد.
Posted on: Fri, 19 Jul 2013 07:15:02 +0000

Trending Topics



Recently Viewed Topics




© 2015