او زیبا راه می رود جرج بیرون او - TopicsExpress



          

او زیبا راه می رود جرج بیرون او زیبا راه می رود همچون شبِ سرزمین های بی ابر و آسمانهای پرستاره؛ و بهترین های روشنی و تاریکی در سیما و در چشمانش دیده می شود: بدین سان دلپذیر گشته در آن نور لطیفی که آسمان از روز پر زرق و برق دریغ می کند. یک سایه بیشتر، یک پرتو کمتر، زیبایی بی نام را که در هر طره مشکی موج می زند، نصفه خراب کرده است یا به نرمی صورتش را روشن می کند- جایی که افکار با آرامش بیان می کنند که چه پاک، چه عزیز است جایگاه شان. و روی آن گونه، و بالای آن پیشانی، خیلی نرم، خیلی آرام، و هم شیوا، لبخنده هایی که پیروز می شوند، رنگ هایی که می درخشند، فقط از روزهای خرج نیکی شده می گوید، ذهنی در آرامش با همه چی در زیر، قلبی که عشقش معصوم است. She Walks in Beauty She walks in beauty like the night of cloudless climes and starry skies; And all thats best of dark and bright meets in her aspect and her eyes: Thus mellowd to that tender light which heaven to gaudy day denies. One shade the more, one ray the less, had half impaird the nameless grace which waves in every raven tress, or softly lightens oer her face - where thoughts serenely sweet express how pure, how dear their dwelling - place. And on that cheek, and oer that brow, so soft, so calm, yet eloquent, the smiles that win, the tints that glow, but tells in days of goodness spent, a mind at peace with all below, a heart whose love is innocent. George Gordon Byron ترجمه: رویا براتی
Posted on: Sun, 01 Dec 2013 14:51:32 +0000

Trending Topics



Recently Viewed Topics




© 2015