به افتخار تموم خانوم ها... اينو - TopicsExpress



          

به افتخار تموم خانوم ها... اينو بخونيد !!!!!! A man wasSICKandTIREDof going to work every day while his wife stayed home مردی ناخوش و خسته شده بود از اینکه باید هر روز به سر کار برود درحالیکه همسرش در خانه به سر میبرد And further jealous of her, as she received lot of Womens Day wishes and compliments و بعلاوه به او حسودیش شد، چرا که همسرش بسیاری تعاریف و آرزو و تبریک در روز زن دریافت کرده بود He wanted her to see what he went through so he prayed دلش خواست که همسرش بفهمد که او چه کارهایی انجام میدهد :پس آرزو کرد Dear Lord: I go to work every day and put in 8 hours while my wifemerelystays at home. I want her to knowwhat Igo through. So, please allow her body to switch with minefor a day.Amen! خدای عزیزم، من هر روز، روزی 8 ساعت سر کار میروم درحالیکه همسرم فقط در خانه میماند. میخواهم او بداند که من چه سختی را تحمل میکنم. پس تقاضا دارم که اجازه دهی بدن من و او با هم جابجا شود، تنها برای یک روز. آمین Poof!!! God, in his infinite wisdom, granted the mans wish. خداوند با حکمت بیکرانش آروزی مرد را برآورده کرد The next morning, sure enough, the man awoke as a woman فردا صبح مرد به عنوان یک زن، از خواب بیدار شد He arose, از جایش برخاست cooked breakfast for his mate, Awakened the kids برای همسرش صبحانه حاضر کرد، بچه ها را بیدار کرد Set out their school clothes, Fed them breakfast لباس های مدرسه بچه ها را مرتب کرد، به آنها صبحانه داد Packed their lunches, Drove them to school, Came home and picked up the dry cleaning, ناهارشان را بسته بندی کرد، آنها را به مدرسه برد به خانه برگشت و لباسها را برای بردن به خشکشویی برداشت Took it to the cleaners And stopped at the bank to make a deposit آنها را به خشکشویی داد و به بانک رفت تا حساب پس انداز باز کند Went grocery shopping, Then drove home to put away the groceries به خواروبار فروشی رفت سپس خریدهایش را به خانه برد Paid the bills and balanced the check book... قبضها و صورتحسابها را پرداخت کرد و مانده حسابها را در دفتر خرج بررسی کرد He cleaned the cats litter box and bathed the dog جای خاک گربه را تمیز کرد و سگ را حمام کرد Then, it was already 1.00pm ساعت دقیقا 1 شد And he hurried to make the beds و با عجله تختها را مرتب کرد ...do the laundry لباس ها را شست vacuum, Dust, And sweep and mop the kitchen floor جاروبرقی کشید، گردگیری کرد و کف آشپزخانه را جارو و طی کشید Ran to the school to pick up the kids and got into an argument with them on the way home به سرعت رفت به مدرسه تا بچه ها را بردارد و در راه خانه با هم بحث کردند Set out milk and cookies and شیر و کیک برایشان ریخت ...got the kids organized to do their homework و بچه ها را سازماندهی کرد تا تکالیفشان را انجام دهند Then set up the ironing board and watched TV while he did the ironing سپس میز اتو را برداشت و در حین تماشای تلویزیون لباس ها را اتو زد At 4:30pm ساعت 4:30 بعدازظهر he began peeling potatoes and washing vegetables for salad... سیب زمینیها را پوست کند و سبزی ها را برای درست کردن سالاد شست ...rolled meatballs and snapped fresh beans for supper گوشت قل قلی درست کرد و لوبیاهای تازه را برای شام آماده کرد After supper بعد از شام He cleaned the kitchen, Ran the dishwasher آشپزخانه را تمیز کرد و ماشین ظرفشویی را روشن کرد . ...Folded laundry, Bathed the kids, And put them to bed لباسها را تا کرد، بچه ها را حمام کرد و آنها را خواباند At 9.00pm, ساعت 9 شب He was exhausted and, though his daily chores werent finished, he went to bed where he was expected to make love او بسیار خسته بود و با اینکه هنوز همه کارهای روزانه اش تمام نشده بود به تختخواب رفت تا عشق بازی کند The next morning صبح روز بعد he awoke and immediately knelt by the bed and said :او بیدار شد و سریع کنار تختش زانو زد و گفت Lord, I dont know what I was thinking. I was so wrong to envy my wifes being able to stay home all day. Please, Oh! Oh! Please, let us trade back. Amen! خدایا! من نمیدانستم که به چه چیزی داشتم می اندیشیدم. من خیلی اشتباه کردم که به خانه ماندن همسرم حسودی می کردم. خواهش میکنم، آه، آه، لطفا بیا قرارمان را برگردانیم. آمین The Lord, in his infinite wisdom, replied :خداوند با حکمت بیکرانش پاسخ داد My son, I feel you have learned your lesson and I will be happy to change things back to the way they were. Youll just have to wait NINE MONTHS, though. You got pregnantlast night. پسرم میدانم که اکنون درس خود را آموختی و من خوشحال خواهم شد که همه چیز را به روال گذشته اش بازگردانم. اما تو باید 9 ماه صبر کنی چرا که دیشب باردار شدی GO AHEAD, SEND THIS TO A WOMAN WHO NEEDS A GOOD BELLY LAUGH AND TO A MAN WHO CAN HANDLE IT !!!
Posted on: Tue, 29 Oct 2013 17:48:06 +0000

Trending Topics



Recently Viewed Topics




© 2015