تأثیرمصیبت به روح انسان درزندگی - TopicsExpress



          

تأثیرمصیبت به روح انسان درزندگی انسانها میتواند مصیبت های زیادی رخ بدهد٬ما هرروزشاهد فاجعه هایی گوناگون درابعاد و اندازه های مختلیف در محیط ما هستیم.فاجعه های بزرگ و خانمانسوز مثل جنگ و انتحاری ٬خشونت ویا حوادث حولناک طبیعی مثل سیل و طوفان که که همه این ها قادر به گرفتن قربانی از انسان ها است٬وانسان همچون موجود زنده پس از این همه درآشفتگی کامل با ازدست دادن فامیل ودیگر دلبندان درین فجایع راه نجات برای خود جستجو میکند٬مسکن و هست بود شان به فنا میرود ودر اکثر اوقات مجبور به ترک محل زیست و ناگذیر به اعمار یک زندگی نو در محل دیگری میشوند. دروسایل اطلاعات جمعی میبینیم که این حوادث چقدر تأثیر منفی روی انسانها دارد و آنها را به شوک می آورد. اما فجایع خطرناکی دیگری هم وجودداردکه حتی در جراید وروزنامه ها و تلویزیون ها نشر نمی شود اماباعث گرفتن قربانی ازما میگردد مثل حوادث ترافیکی٬تجاوزات جنسی٬خشونت های جسمانی است که برای قربانیان اثری کمتر از فجایع بزرگتر ندارد فاجعه فاجعه است. این همه اتفاقات وحشتناک سبب صدمه وجراحت روح انسان میگردد که به کلمه قدیم یونانی ترواما(trauma)نامیده میشود. معمولأ درکشورهای پیشرفته این صدمه ویا جراحت روحی بکمک متخصصین ازبین برده میشود تا سبب ماندنی در وجود شخص نشود.اگر این جراحت های روحی ماندنی شد اشخاص میتواند مثل موجودات بی روح وجان بنظر برسند وشروع به بروز احساسات میگذارند٬بی حوصله گی٬غمگین٬همیش در فکرهای عمیق٬بسیارزودقهروخشمگین شدن که البته بنظر اهل دانش این عکس العمل هاطبیعی ونورمال درمقابل حواث تلخ وناگوار وبنظر دیگران این عکس العمل ها غیر نورمال و دیوانه گری تلقی میشود. این صدمه های روحی اگر دروجودانسان ماندنی شد آهسته آهسته سبب استرس هم گشته و باعث بوجودآمدن ناراحتی های جسمی میشود که بعد انسان دچار مشکلات زود عصبانی شدن٬ازدست دادن تمرکز٬مراقبت بیش ازحد٬دیدن کابوس های وحشتناک میگردد. نظربه تحقیقاتی که صورت گرفته ده درصد اشخاص فاجعه زده این جراحت روحی را در طول عمر باخود دارند که البته رقم این آمار در وطن ما که فاقد از متخصصین بیشتر درین زمینه میباشد به مراتب بلند است.که عکس العمل های این مرض دردناک را متأسفانه دروجود اکثری افغانهای ما بدون چشمان مسلح میتوان بازیافت٬که امثال آنها عبارتند از : ناراحتی یا فشار روحی که همانا استرس است.اکثروطندارانم درافغانستان به غم فردا است واین هم بصورت متداوم!امروزگذشت فکروهوشش را به مغزش متمرکز ساخته که فردا چی خواهم کرد.این ناراحتی های روحی انسان رابه نقط ی میکشاند که شخص متوجه تشخیص اتفاقات و واقعیتها در زمان حال نمیباشد.بعضی اوقات اگر شما کسی را صدا میکنید شاید سه بار نامش را بگیرید تا او بلی بگوید. همچنان این ناراحتی ها سبب کم شدن احساسات اشخاص نیز میگردد٬علاقه مندی کمتر به فعالیتهای معمولی وناامیدی به فردا و عاقبت که میتوان از افسرده گی خاطر سخن گفت. بادرنظرداشت وضعیت امنیتی افغانستان این را میتوان نورمال وعادی پرداس داد که مردم ما دچار اضطراب واسترس میگردند.ازهرهموطن خود میخواهم که اگر آرامش نسبی خواهانید روزهاوشبهای تلخ وشیرین خودرا ازطفولیت تا حال بروی کاغذی بنوسید وآنرا مورد بحث وارزیابی دوباره قراردهید مطمینم که کمکتان میکند وچند نفس عمیق بعدازسالهای متمادی خواهید کشید. ع.ا.ودودیار
Posted on: Mon, 23 Sep 2013 05:15:31 +0000

Trending Topics




© 2015