تنها خاطره من از ماه محرم و رمضان: ماه محرم بود و ما مجبور شدیم از ایتالیا برگردیم، از هوای آفتابی و نسیم مدیترانه وموزیک و عطر مردم و بوی پاستا و پیتزا که از کافه ها می زد بیرون،، رفتیم می بینیم دار و بساط سیاه و شعار و یا حسین همه جا رو گرفته. چند سال بعد، ماه رمضان بود و دوباره مجبور شدیم از سوییس برگردیم، از بارون خنک و بوی شکلات و قهوه که از بیسترو ها بیرون می زد و گردش روی دریاچه زوریخ، رفتیم توی گرما و مانتو روسری و نمی تونیم آب بخوریم و اذان همه جا اینا همش شکنجه های دوران کودکی هست و ایران بهشت پر از گل و بلبل، لعنت به غربی ها و خودم که به جای حزب اللهی شدن، رفتم پانک شدم.
Posted on: Wed, 10 Jul 2013 23:03:54 +0000
Trending Topics
Recently Viewed Topics
© 2015