جمعه را باید مچاله شد زیر پتو و چشمها - TopicsExpress



          

جمعه را باید مچاله شد زیر پتو و چشمها را بست و هی رویا دید، از همان خواب و خیالها که دوست داشتی واقعی بودن، از همانها که هی الکی لبخند می زنی. جمعه را باید چای دارچین لیوانی ریخت و نشست کنار پنجره هی یک قلوپ چای خورد و کتاب ورق زد. کتابهای کافکا ، کامو. از همان کتابهایی که توی دلش امید نیست ، مات است. بعد فیلم دید ، ترجیحا فیلمهای آبدوخیاری که فقط محض گذران وقت باشد. جمعه باید آهنگ ملایم گوش داد، از همان آهنگها که یک دنیا غم می ریزد توی دلت که اگر دلت هم گرفت دو خط یادگاری بنویسی جایی، گوشه ایی کناری ، گوشهء روزنامه ایی حتی. جمعه را باید توی خانه ماند، اصلا جمعه را باید توی خواب و کتاب گذراند ، شب هم باید یک عالمه شام خورد.اصلا به من باشد میگویم به جای همهء وعده های غذایی باید شام خورد ، بس که این غذاهای شام لعنتی جمعه خوشمزه اند. بعد دوباره کتاب خواند ، حتی شده تا نیمه شب زیر پتو ، آخر شب هم چشمها را بست و باز رویا دید، از همان خواب و خیالها که دوست داشتی واقعی بودن ...جمعه را باید دوست داشت حتی زور زورکی به امید اینکه شاید ، شاید شنبه روز خوبی باشد...
Posted on: Fri, 11 Oct 2013 20:39:55 +0000

Trending Topics



Recently Viewed Topics




© 2015