خواهرکم ساعت 5/8 صبح پاییزی 5 نوامبر - TopicsExpress



          

خواهرکم ساعت 5/8 صبح پاییزی 5 نوامبر پرکشیدی. پاییز زیباست و برگ ریزان و تو با رقص برگ ها به پرواز در آمدی . صدای نفس ناله گونه ات قطع شده است و تو آرام گرفته ای. عزیزکم دیگر درد نخواهی کشید. چون قاصدکی پرکشیده ای و نگاهم بهت زده آسمان خط خطی آتلانتا را شکاف می دهد و به جستجوی تو در بی نهایت کهکشان سرگردان خواهد بود. ستاره ی من در کدام سیاره پناه گرفته ای ؟ گل هزارپر من، هزار هزار پرپر شده ای و رقص گلبرگ های تو همه ی شهر را می پوشاند. نه گلم همه ی این شهر را نه ، پر کشیده ای و از اقیانوس گذشتی و به سرزمین خودت دانه پاشیدی و بوی عطرت خانه ی قدیمی را در شهر مان پر کرده است عزیزکم. همه به یادت می آورند و همه بهت زده از تو حرف می زنند. سرنوشت تو به یک تراژدی پیوست . با تو حرف می زنم و آرام نمی گیرم . می دانم تو رفته ای و اندوه ی من دیگر پایان نمی گیرد. و اما چه بسا شب ها و روزهایی طولانی غمگینانه به انتظار خواهم نشست با لبخند زیبایت، که یگانه بود ،باز گردی و رهگشای پریشانی من باشی .
Posted on: Mon, 11 Nov 2013 00:06:15 +0000

Trending Topics



Recently Viewed Topics




© 2015