روزی شیخ همراه مریدان در حال تجدید - TopicsExpress



          

روزی شیخ همراه مریدان در حال تجدید وضو بودندی ، مریدی در جوار شیخ کمر خم کرده بود ناگهان بادی از وی خارجی همی گشت ، صدای آن بحدی بود که گوئی لوئی آرمسترانگ با تمام توانش درترمپت خویش دمیده ، گویند ریش و سبیل دو سه مریدی که در قفای وی ایستاده بودند کز همی خورده و شیخ در حالت موج گرفتگی بر جای خویش میخکوب گشت . مرید با تته پته از شیخ پرسید : یا شیخ آیا این باد مستوجب ابطال وضوی من شد ؟؟؟ شیخ در حالیکه هنوز انگشت حیرت بر مقعد داشت آب دهانش را بزور قورت داده و گفت : یار قوز ، چلمنگ .... این گوز وضو تو که هیچ ، وضو ما را هم باطل کرد....... گویند مریدان چون این بشنیدند خشتک در دهان کرده و دو به دو با اجرای حرکت آفتاب مهتاب از محضر شیخ جیم فنگ شده و تا سه روز بی خیال نماز همی گشتندی
Posted on: Sat, 13 Jul 2013 11:19:31 +0000

Trending Topics



Recently Viewed Topics




© 2015