مثل دو تا پرندهی تنهاست چشمهات ... مثل دو تا پرندهی تنهاست چشمهات عریانی نجابت گلهاست چشمهات ما را به میهمانی سبز خدا کشید سجادهیی به وسعت صحرا ست چشمهات خورشید با نگاه تو لبخند میزند روشنتر از سپیدهی فرداست چشمهات خود را در ازدحام خیابان نهان مکن از دور دست فاصله پیدا ست چشمهات آدم به شوق غرق شدن میرود جلو انگار بیکرانهی دریا ست چشمهات آخر نمی شود که برایش غزل نگفت وقتی بنای شاعری ما ست چشمهات می ترسم آه وسوسه ام میکند مدام یک استکان لبا لب وتکا ست چشمهات آری رسیده وقت گناه عزیز مان حالا که سیب سرخ تمنا ست چشمهات (؟)
Posted on: Fri, 20 Sep 2013 16:40:24 +0000
Trending Topics
Recently Viewed Topics
© 2015