وقتی چشماتو میبندی و شادی به خاطر - TopicsExpress



          

وقتی چشماتو میبندی و شادی به خاطر وجود دوستات و فکر میکنی زندگی هنوز یه تپه ی سیاه شنی نیست لحظه های نابم داره ..خوشبختیش همین تخمه شکستن جلوی تاتر شهره...یا شایدم فوت کردن تو اب طالبی با اتی..حتی رسوندن مریم و اهنگ 12 استینگه..میتونه ولو شدن وسط میدون ونک و خوردن ساندویچ هایدا باشیرین ....جاگذاشتن پرتو تو دوره همیا! اومدن مونا و جمع شدنا...شایدم پهن شدن با بهار وسط یه صف طویل بانک و بی توجه خوردن الویه مادر بزرگ باشه.....یا خوردن اش و پیچوندن دانشگاه و یهو رفتن خیابون سعدی وسط تحویل پروژه ها باشه..یا تحمل کردن سمیرا و پیاده اوردن یه کارتن کتاب کنکور وسط پاساژ گلدیس باشه. .با رخساره تا نیمه های شب تو ماشین خاموش نشستن و دردودل کردنه..شایدم فیلم دیدن و مکان کردن خونه ی فرشته ایناس.لحظه هایی که دورنت غمناکه اما یه دوست خوب حالتو عوض میکنه...و با خودت فکر میکنی ..هیچی مثله خنده های بیریای دوتا دوست خوب نیست....همتون تو قلبمین... MonaElma Atie Maryam Bahare Rokhsareh FereshtehSamiraParto Shirin
Posted on: Thu, 29 Aug 2013 19:11:52 +0000

Trending Topics



">
So excited our first band competition. We got this you guys we
De noodrem Twee Hollanders en een Belg zitten samen in dezelfde

Recently Viewed Topics




© 2015