يه روز يه كاميون گلابي داشته توي جاده مي رفته كه يه دفعه ميافته توی يه دستانداز، يكي از گلابيها ميافته وسط جاده، بر ميگرده به كاميون نگاه ميكنه و ميگه:گلابيها، گلابيها! گلابيها ميگن: گلابي، گلابي! كاميون دورتر مي شه،صداشون ضعيفتر مي شه. گلابي ميگه: گلابيها، گلابيها! گلابيها مي گن: گلابي، گلابي! باز كاميون دورتر ميشه، گلابي ميگه: گلابيها، گلابيها! اما صداي گلابي ديگه به گلابيها نميرسه! گلابيها موبايل راننده رو مي گيرن و زنگ ميزنن به موبايل گلابي،اما چه فايده كه گلابي ايرانسل داشته و توي جاده آنتن نميداده! گلابي يه نفر رو پيدا ميكنه كه موبايل دولتي داشته،زنگ ميزنه به راننده و مي گه: گوشي رو بده به گلابيها، وقتي كه گلابيها گوشي رو مي گيرن، گلابي ميگه: گلابيها، گلابی ها! گلابی ها می گن: گلابی، گلابی . . . . . . . . . . اون شور و اشتیاقت از پهنا تو حلقم واقعا دوست داري باز هم ادامه داشته باشه؟!؟!؟!؟!؟
Posted on: Tue, 08 Oct 2013 23:20:00 +0000
Trending Topics
Recently Viewed Topics
© 2015