ساعت تقریبا 6 صبحه از وقتی بچه بودم - TopicsExpress



          

ساعت تقریبا 6 صبحه از وقتی بچه بودم تقریبا هیچ موقع نوشته هام خوب نیوده و پر از ایراد الان نمیدونم چرا پا شدم دارم مینویسم شاید فردا وقتی دوباره اومدم پاکش کنم.فکر کنم واسه اکثرتون این نوشته بی معنی و مسخره بیاد امیدوارم که واسه همیشه اینجوری بمونه واستون.... از وقتی شماره معکوس رفتنم به کمتراز 30 روز رسیده دیگه شب و روز ندارم کابوس من شده قکر و نگرانی پدر و مادر و برادر و خواهرم و خانواده و اینکه بعد از این برای هر حرکتی که بخوان بکنن یاد من میوفتن و .... یکی از اون کارا مثلا اومدن نور از اتاق من به بیرون (حالا نور مانیتور باشه یا چراغ) تا دیروقت و اومدن بابا یا مامانم پیشم که پسرم صبح نمیتونی بیدار شی و این حرفا و فکر اینکه بعد از رفتنم هر وقت اومدن نصف شب میبینن اینجا خالیه و ادامه داستان ... امشب (البته نصف شب )بعد از کلی فکر که می خواستم بخوابم و چشام تازه گرم شده بود دیدیم چراغ اتاقم روشن شد برگشتم دیدیم بابام بالا سرمه و چشاش قرمزه دیدم کابوس قبل رفتنم داره خودشو عملا نشون میده خلاصه نشستیم تا 6 صبح حرفیدیم و آروم شد ورفت ولی من ... جایی بهتر از اینجا برا نوشتن و خالی کردن خودم این موقع صبح پیدا نکردم دمه زاکربرگ گرم همدمم شد بااین تشکیلاتی که راه انداخته بازم معذرت از اونیکه این متن رو خوند چون احتمالا خیلی مسخره میاد به نظرش هم نوع نگارش و هم چیزی که نوشته شده
Posted on: Mon, 04 Nov 2013 02:43:39 +0000

Trending Topics



Recently Viewed Topics




© 2015